به نظر شما چه زمانهایی باید دهان از سخن بربست و سکوت کرد؟ به نظرم فلسفه اینکه به ما دو گوش و یک زبان و دهان داده شده هم سکوت بیشتر و صحبت کمتر است که اینکه تقریبا در هر فرهنگی حتی فرهنگ هایی که افراد هر چه به فکرشان می رسد را بیان می کنند هم سکوت یک ارزش است. به قول آلمانی ها صحبت نقره و سکوت طلاست . از نظر من بزنگاههای فراوانی وجود دارند که سکوت در آنها نه تنها مطلوب تر بلکه واجب و یک تکلیف است تا از زیان بیشتر جلوگیری شود. بیایید این حالت ها را باهم بشماریم:
۱- هنگام عصبانیت و خشم: پر واضح است که ادامه صحبت هنگام خشم و عصبانیت و هنگامی که به قول محققان ضریب هوشی ما به یک چهارم کاهش یافته کاری بس بیهوده است چون قدرت تفکر ما را فلج کرده و ما را از دور اندیشی باز داشته و فضا را متشنج تر می نماید.
۲- هنگام نداشتن اطلاعات و آگاهی کافی: در این زمان هم واضح و مبرهن است که سکوت واجب تر از هر چیزیست چون هر لحظه ممکن است حرفی را بر زبان بیاوریم که عدم آگاهی ما را به رخ بکشد و ما را در چشم شنوندگان فرو بیافکند.
۳- زمانی که کسی بخواهد عصبانی وخشمگین تان کند: در این بزنگاه هم مانند مورد اول سکوت واجب است. لازمه سکوت در این لحظه هم صبر بالا و عدم تحریک پذیری است. این مهم واقعا تمرین زیادی می طلبد و هر کسی ممکن است از پس آن برنیاید. سکوت در این زمانها باعث می شود که فرد تحریک کننده از کارش پشیمان بشود و آنرا بی نتیجه بپندارد.
۴- برای نگهداشتن راز: برای حفظ امانت داری و تقویت دوستی و اعتماد سکوت و بازگو نکردن مطالبی که به امانت به شما گفته شده بسیار ضروريست.
۵- وقتی که طرف مقابل میخواهد شنیده شود: این دقیقا بزنگاهیست که اکثر ما در تله پاسخدهی و ارائه راه حل می افتیم. زمانی که طرف نزد ما سخنی می گوید و گلایه ای کرده یا مشکلاتش را برای ما بازگو می کند در واقع به ما این سیگنال را منتقل می کند که می خواهد یک گوش شنوا داشته و درک شود در برخی موارد هم خود گوینده پاسخ مشکل را می داند ولی برای سبک شدن سخن می گوید. متأسفانه اکثر افراد در این زمانها یا به راه حل می پردازند یا فرد گوینده را سرزنش و صحنه را ترک می کنند. باور کنید زمانی که گوینده مطمئن شد شما سراپا گوش هستید و او را درک کرده اید خودش خود به خود سکوت کرده و منتظر پاسخ شما خواهد نشست. این روش به تقویت دوستی ها هم خواهد انجامید.
۶- وقتی بخواهید برای توجیه و اقناع دیگران حرف بزنید و پرحرفی کنید: تنها زمانی برای اقناع طرف مقابل شروع به صحبت کنید که مطمئن باشید طرف واقعا می خواهد اقناع و توجیه شود. بسیاری افراد خود را خواب زده و وقعی به حرفهای شما نمی گذارند و در واقع شما را با این رفتار بازی داده و زمان شما را تلف می کنند تا منويات شما آگاه شوند. لذا خودتان را در این بزنگاهها خسته نکنید.
۷- وقتی که پیروزی داشتید: سکوت نمایش شکوه پیروزی است. در ثانی سکوت هنگام پیروزی از تحریک رقبا و دشمنانتان جلوگیری می کند چون آنها را از پیروزی شما مطلع نکرده و آتش لجاجت آنها را بر نمی افروزد.
۸. هنگام شکست: در این زمان هم باید سکوت پیشه نمود. جه آنکه باز هم رقبای پیروز بی ظرفیت را به تحقیر بیش از پیش شما تحریک نمی کند و از انرژی و روحیه شما بیش از پیش نمی کاهد. در این بزنگاه به جای صحبت و عجز و لابه بهتر است به مسیر و راه برون رفت از شکست اندیشیده و با سکوت آن را پیدا کرده و از آن استفاده نمایید.
۹. وقتی حرفی برای گفتن نداشته باشید: وقتی حرفی برای گفتن نداشته باشید هم سکوت لازم است، چرا؟ زیرا لازم نیست همه جا و در هر زمانی برای اعلام وجود سخن برزبان راند. گاهی سکوت بیشتر بر وزین و عمیق بودن شما می افزاید.
۱۰- برای حفظ وفاداری به کسی که حمایت و اعتماد کرده است: این نکته هم مصداق دیگری از تعهد و امانت داری است. انسانیت و اخلاق ایجاب می کند که در صورتی که شخصی به شما در بزنگاههای حساس کمکی کرده و حقی به گردن شما دارد و شما با سکوت خود می توانید به او در شرایطی کمک رسانی و کمک وی را جبران کنید، از این کار دریغ ننمایید. این کار هم انسانیت و محبت شما را به اثبات می رساند و هم اینکه وجدان شما را آسوده می کند.
۱۱- هنگامی که تحت فشار اجتماعی باشید: در زمانهایی که شما به دلیل اعتقادات یا سبک زندگی خاصی که دارید ممکن است زیر ذره بین اجتماع باشید و بسیاری افراد به دلیل خصومت با عقاید شما حاضر به استفاده از هر فرصتی برای ضربه زدن به شما باشند عقل حکم بر کمتر صحبت کردن در مورد مسائل حساس می کند. آن هم نکات و مسائلی که ممکن است باعث ایجاد موج ، جو روانی منفی و یا تحریک افکار علیه شما می شود.
۱۲. میان صحبت دیگران : در این زمان خاص هم سکوت امری واجب است. زمانی که دو نفر در حال صحبت با یکدیگر هستند و شما به عنوان نفر سوم نظاره گر هستید عقل و انصاف حکم می کند تا شما را مخطاب قرار نداده و یا سؤالی از شما نپرسیده اند صحبتی نکنید و گفتگوی آن دو نفر را قطع نکنید. این کار وجهه شما را بالا برده و نوعی احترام به شرکت کنندگان در آن گفتگوست چون احتمالا لازم نمی بینند شما را در گفتگویشان شریک کنند پس بهتر است شان خود را حفظ کرده و خودتان را با پریدن بین صحبت آن دو نفر تحقیر ننمایید.
۱۳. هنگامی که طرف مقابل مشغول صحبت با شماست و هنوز صحبت هایش به اتمام نرسیده است: این یکی از بدیهی ترین شروط شنونده خوب بودن است و در واقع اثبات می کند که شما برایتان مهم است که بدانید و خوب متوجه شوید که طرف مقابل چه می خواهد بگوید و هدفش از صحبت با شما چیست. هنگامی که صحبت طرف مقابل را قطع می کنید در واقع نوعی بی احترامی به وی را به نمایش می گذارید و این پیام را به او انتقال می دهید که نمی خواهید صحبت هایش را بشنوید و از منظورش آگاه شوید.
۱۴. هنگام دنبال کردن اهداف: هنگامی که به دنبال دستیابی به هدفی پرارزش هستید از صحبت راجع به آن پرهیز کنید. این باعث عدم تحریک رقبا و بدخواهان شما برای سنگ اندازی بر سرراه شما می شود. با همین کار ساده می توانید از اطلاع رسانی بی مورد به آنها جلوگیری کنید و با خیال راحتتری اهدافتان را دنبال کنید.
این مواردی که نام برده شد از بدیهی ترین بزنگاه هایی است که فارغ از شأن و موقعیت افراد سکوت در آنها بسیار توصیه شده است ولی بزنگاههای بسیار بیشتر دیگری هم هستند که سکوت در آنها واجب است و آنها البته بسته به موقعیت و جایگاه افراد متفاوت است و بسیاری از آنها را خود افراد باید با توجه به شناختی که از خود و موقعیتی که در آن قرار دارند تصمیم بگیرند که باید در آن جا لب از سخن بر ببندند یا بر نبندند.
در کل بهتر است در زندگی کمتر صحبت کرده و بیشتر عمل کنیم. این توصیه ایست که هرجایی رفتم و تقریبا به هر فرهنگی سر زدم این منش در زندگی به نحوی توصیه شده بود. باشد که بتوانیم به آن عمل کنیم.
+ نوشته شده در جمعه هفتم آذر ۱۴۰۴ ساعت 21:47 توسط خودم
|