نقطه آبی کمرنگ
امروز بعد از چند روز تونستم چیزی بنویسم.
به حال و هوای این روزهای دنیا که نگاه می کنم، یاد آیه قرآن که در آن فرشتگان خطاب به خداوند پس از خلق انسان می پرسند" آیا می خواهی موجودی خلق کنی که ..." و مابقی ماجرا می افتم. اینکه انسان وقتی عقل خودش را تعطیل کند و جای آن را تعصب و طمع بگیرد چه جنایت هایی مرتکب نمی شود. درست چند سال پیش یک ویدیو کلیپ که در آن یک متن از اختر شناس معروف اوکراینی آمریکایی کارل ادوارد سیگن در توصیف زمین از فواصل بسیار دور در فضا هست را دیدم و با دیدن اوضاع و احوال این روزهای جهان یاد آن افتادم. متن آنرا اینجا به اشتراک می گذارم شاید بخوانیم و برای این دنیای پراز جنایت درسی باشد و متوجه این موضوع بشویم که واقعا که هستیم:
"دوباره به این نقطه نگاه کنید
از این چشمانداز دور فرا دست؛ زمین شاید توجه خاصی برنیانگیزد. ولی برای ما قضیه فرق میکند. دوباره به این نقطه(آبی رنگ) نگاه کنید. آن اینجاست. ما اینجاییم.
تمام کسانی که دوستشان دارید٬ تمام کسانی که میشناسید٬ تمام کسانی که تابحال چیزی در موردشان شنیده اید٬ تمام کسانی که وجود داشته اند٬ زندگی شان را در اینجا سپری کرده اند. برآیند تمام خوشی ها و رنج های ما در همین نقطه جمع شده است. هزاران مذهب٬ ایدئولوژی و دکترین اقتصادی که آفرینندگانشان از صحت آنها کاملا مطمئن بوده اند٬ هر شکارچی و کاوشگری٬ تمامی قهرمانان و بزدلان٬ تمامی آفرینندگان و ویران کنندگان تمدن٬ تمامی پادشاهان و رعایا٬ تمامی زوج های جوان عاشق٬ تمامی پدران و مادران٬ کودکان پُر امید٬ مخترعان و مکتشفان٬ تمامی آموزگاران اخلاق٬ تمامی سیاستمداران پست و پلید٬ تمامی «ابرستاره ها»٬ تمامی رهبران کبیر٬ تمامی قدیسان و گناهکاران در تاریخِ گونه ما٬ آنجا زیسته اند٬ در این ذره غبار که در فضای بیکران در مقابل اشعه خورشید شناور است. در زمین
...
زمین منزلگاه کوچکی در پهنه عظیم گیتی است. ذره ای ناچیز در مقابل عظمت جهان. به رودهای خون که توسط امپراطوران و ژنرال ها بر زمین جاری شده٬ البته با عظمت و فاتحانه٬ بیاندیشید. این خونریزان٬ اربابان لحظاتی از قسمت کوچکی از این نقطه بوده اند. به بی رحمی های بی پایانی که ساکنان گوشه ای از این نقطه٬ توسط ساکنان گوشه دیگر (که از این فاصله نمیتوان آنها را از هم بازشناخت) متحمل شده اند بیاندیشید٬ چقدر اینان به کشتن یکدیگر مشتاقند٬ چقدر با حرارت از یکدیگر متنفرند. تمامی شکوه و جلال ما٬ تمامی حس خود برتر بینی ما، خود مهم بینی بی پایان ما٬ این توهم که ما در جهان حق ویژه و جایگاه خاصی داریم٬ با این نقطه کمرنگ نور به چالش کشیده میشود. سیاره ما ذره ای گم شده در تاریکی کهکشانهاست.
...
در این تیرگی و عظمت بی پایان٬ هیچ نشانه ای از اینکه غیر از خود ما کمکی از جایی میرسد تا ما را از شر خودمان در امان نگاه دارد٬ دیده نمیشود.
زمین تنها جای شناخته شده است که قابلیت زیست دارد. هیچ جای دیگری نیست٬ حداقل در آینده نزدیک که گونه بشر بتواند به آنجا مهاجرت کند. مشاهدات٬ بله٬ استقرار٬ هنوز نه. خوشتان بیاید یا نه٬ زمین تنها جایی است که میتوانیم روی پای مان بایستیم.
گفته شده که ستارهشناسی تجربه ای است شخصیت ساز که فرد را فروتن میسازد. شاید هیچ تصویری بهتر از این٬ غرور ابلهانه و نابخردانه نوع بشر را در دنیای کوچکش به نمایش نگذارد. برای من٬ این تصویر تاکیدی است بر مسئولیت ما در جهت برخورد مهربانانه تر ما با یکدیگر٬ و سعی در گرامی داشتن و حفظ کردن این نقطه آبی کمرنگ٬ تنها خانه ای که تاکنون شناخته ایم."
این متن بعدها روی یک ویدئو کلیپ ( نقطه آبی کمرنگ ) به عنوان نریشن (توضیح روی تصویر ) کار شد و کاری فوق العاده جذاب و پندآموز پدید اورد. هر موقع کلیپش رو می بینم بغض گلویم را می گیرد. لینک آن را اینجا به اشتراک می گذارم امیدوارم که اثرگذار باشد.
یک درس مهندسی و مدیریت خوانده سرد و گرم چشیده.