درسی از مولانا
"تا در این صورتیم از کس ما
هم نرنجیم و هم نرنجانیم"
چهل چراغ از غزلیات شمس
"تا در این صورتیم از کس ما
هم نرنجیم و هم نرنجانیم"
چهل چراغ از غزلیات شمس
امروز کمی فرصت کردم که مطلبی بنویسم.
زندگی ما پر از پیچیدگی هاست. این پیچیدگی ها به طور مرتب در مصداقهای مختلف خودنمایی می کنند. مهم نوع مدیریت آنهاست. اتفاقا درسی را چندهفته پیش با عنوان مدیریت پیچیدگی می گذراندیم. . در این سمینار به انواع موقعیت و سیستم ها از ساده تا پیچیده پرداخته شده بود. موقعیت و سيستم های ساده موقعیت هایی هستند راه عبور یا استفاده از انها راه مشخصی دارد و به سادگی امکان پذیر است و زمان و هزینه زیادی هم در پی ندارد. موقعیت ها و نظامهای پیچیده به دو دسته تقسیم می شوند نظام های پیچیده ای که ما از روابط در هم تنیده انها اگاهیم و می دانیم چطور کار می کنند (complication ) ولی راه رفع این موقعیت ها زمان و هزینه فراوانی را می طلبد. بگذارید یک مثال بزنم. یک اتوموبیل یا هواپیما دارای یک سیستم پیچیده است ولی این سیستم پیچیده توسط فرد یا افرادی طراحی شده و کارکرد آن مشخص است و راجع به آن جایی آگاهی و علم وجود دارد. یا یک موقعیت پیچیده مثلا یک بیماری صعب العلاج هست که راه درمان آن مشخص است ولی هزینه و زمان آن بسیار بالاست. در نوع دیگر پیچیدگی که آنرا پیچیدگی یا complexity می نامیم، نوعی از پیچیدگیست که هیچ علمی برای عبور از ان وجود ندارد و یا سیستم در هم تنیده آن به طور قابل فهمی واضح و مشخص نیست و معادلات زیادی که ما حساب آنرا نمی کنیم و اصلا نمی دانیم وجود دارند مدام ممکن است این پیچیدگی را تغییر دهند. بسیاری از بحران های امروزی از بحران های اقتصادی گرفته تا بحران های انسانی مثل جنگ ها و درگیری های مزمن و یا حتی بحران های دیگر مانند بحران کرونا از این جنس هستند و راه تعامل مشخصی برای آنها وجود ندارد و بشر باید ابتدا معادلات آنها را متوجه شود تا بتواند از آنها عبور کند. ولی متاسفانه با ندانم کاری ها به پیچیدگی های این موقعیت ها می افزاید. اینها همان کسانی هستند که با شعارهای سطحی ادعای حل سریع آنرا می کنند و با اعمالشان باز هم به پیچیدگی می افزایند.
در این سمینار ابتدا نشانه های این موقعیت ها را بازشناسی کردیم سپس تلاش کردیم از دید کاراکتر های مختلف از افراد مصر و سطحی نگر تا افرادی با اطلاعات ولی بسیار محتاطانه به موضوع می پردازند و همینطور افراد مطلع ولی بسیار منسجم به آن نگاه کردیم و انرا بررسی کرديم. راههای برخورد با موقعیت های ساده و پیچیده هم به ما آموزش داده شد که اینجا مجال پرداخت به آنها نیست. اميدوارم بتوانم آنها را در زندکی و کار بکار ببندم.
یک نکته هست که من پس از سالها زندگی در این کشور و دیدار از کشورهای توسعه یافته از شرق تا غرب کره خاکی دریافته ام و برای من درس زندگیست آن هم اینست که در تمام این کشورها به هر مسئله ای که به عنوان مشکل نگاه می شود آنرا به صورت علم در آورده و راجع به آن تحقیق و بررسی صورت می گیرد. این را بیش از پیش در سمینارهایی این سالها می گذارنم بیشتر و بیشتر متوجه می شوم. باشد که در کشور ما هم همه به اين تفکر برسیم و از سطحی نگری در بسیاری از زمینه ها دست برداریم.
سلام خدمت دوستان عزیز.
بابت حسن نظرهای شما خوانندگان عزیز که من رو مورد عنایت قرار می دهید و با کامنت ها و نظرات سازنده و پرمهر خودتان به من انگیزه نوشتن بیشتر می دهید بسیار متشکرم. امیدوارم از اینکه اینچندروز وبلاگ به روز رسانی نشده مکدر نشده باشید.
این روزها به دلیل افزایش مشغله کاری و تحصیلی شاید نتوانم هرروز وبلاگ را بروز رسانی کنم . لطفا اگر چند روز گذشت و مطالبی از من منتشر نشد تعجب نکنید. من می خواهم مطالبی را اینجا منتشر کنم که می دانم برای شما همممکن است مفید و قابل استفاده باشند. هرزمان و در اولین فرصت که مطلب مفید دیگری و تجربیات تازه ای کسب کردم که برای شما هم قابل استفاده و مفید بود حتما آنرا با شما به اشتراک خواهم گذاشت.
این به معنی خداحافظی من از دنیای وبلاگ نیست بلکه به این دلیلست که این روزها کمتر زمان برای به روز رسانی وبلاگ دارم. امیدوارم که بازهم از کامنت ها و نظرات سازنده شما خوانندگان و علاقه مندان به وبلاگ بهره مند شوم.
در پناه خدا باشید
هر دردی درسی میدهد
و هر درسی انسان را تغییر میدهد
سقراط میگفت من داناترین فردِ عالمم چون تنها کسی هستم که میدانم نمیدانم، درحالیکه دیگران هنوز به نادانیِ خودنیز آگاه نیستند.
توهم دانایی یکی از بدترین چیزهاست. برای غلبه بر ان مطالعه کنیم. قبل تر در یکی از متن هایی که می نوشتم گفتم که احمق ها به خودشان اطمینان کامل دارند ولی دانایان مدام به خودشان شک . این جمله سقراط را هم در همین راستا شاید بتوان تفسیر کرد.
پس
"بترس از زرنگی ابتر"
انسانیت و هم نوع دوستی، مسئله این است!!!!!
این دنیای گذرا و موقت گمشده اش را می جوید و هرچه بیشتر می جوید بیشتر از یافتنش ناامید می شود و کمتر می یابد.
مراقب باش
زندگی در این دنیا بالا و پایین زیاد دارد. مراقب باش این بالا و پایین ها انرژی ، امید و روحیه ات را از تو نگیرند.
این چیزیست که هر مدیر و سرپرستی باید راجع به اون بدونه. ما روزانه به صدها و بلکه هزاران تعارض و اختلاف روبرو می شویم که باید برطرف و یا مدیریت شوند. خواه در زندگی کاری و عرصه مدیریت سازمانی خواه در زندگی شخصی با خانواده و دوستان و آشنایان. اختلاف و تعارض بخش لاینفک زندگی بشریست. اگر نتوانید با آن روبرو شوید زندگی برای شما ملال آور می شود. این چند روز سمیناری با عنوان مدیریت تعارض را شرکت کردم. در آن به انواع و اقسام تعارضات اعم از تعارض گرم و سرد و همچنین سبک برخورد با تعارضات افراد مختلف و همچنین راه حل های پیشنهادی که البته همه آنها ضمانت صددرصدی ندارند پرداخته شده بود. برایم جالب بود که تعارضات نیز مانند جنگ ها گرم و سرد و مستقیم و غیرمستقیم دارند و تعارضاتی که روزانه خودم در زندگی شخصی و کاری ام هم با مصداقهایی از آنها روبرو می شوم ولی نام و تعریف مشخصی از آنها به طور مشخص تعریف نشده بود. مدرس این واحد هم یک دکتر روانشناس آلمانی بود که سعی می کرد کمی پراکتیکال به ما روش حل و مدیریت تعارضات را بیاموزد. او همچنین برای شرکت ها و سازمانهای فراوانی به عنوان یک کوچ Coach فعالیت کرده و سمینارها و ورکشاپ های مشابه برگزار کرده بود. مطالب و نکات زیادی در آن آموختیم و همچنین کانفلیکت استایل همه شرکت کنندگان در سمینار در پایان توسط مابقی شرکت کنندگان بررسی و ارزشیابی شد و در پایان هم چند پیپر و مقاله علمی به شرکت کنندگان ارائه شد که برای کار کلاسی و کسب نمره باید آنرا بررسی و چند هفته دیگر ارائه بدهند.
همه ما باید روش حل و مدیریت اختلاف را بیاموزیم و این یک اصل مهم در زندگیست. امیدوارم که بتوانیم بیش از پیش در این راه قدم برداریم.
الان که چند روز هست که از سفر برگشتم و سرکار می روم و بعد از این چند روز به این فکر می کنم که سفر به امریکا چقدر به تجربیاتم افزود؟ زندگی در اروپا و آمریکا و ایران و باقی کشورهایی را که به آنها سفر کرده ام را باهم می سنجم. راستش را بخواهید نمی توانمنسخه ای برای اینکه کجا برای زندگی بهتر است را بدهم. هرکس اخلاقیات و سبک زندگی خودش را دارد. اما اگر بخواهم مخلص کلام را بگویم این هست که زندگی در قاره سبز برای کسی که به دنبال کارمندی کردن و گذران زندگیست مناسب است ولی برای بلندپروازی و ثروتمند شدن شرایط به مراتب مشکلتری را برای فرد ایجاد می کند. ولی در امریکا شرایط برای ثروتمند شدن و جامه عمل به ایده پوشانیدن مناسب تر است. زیرا اساسا امریکا سبک زندگی و ساختار مالی و اجتماعی اش با اروپا متفاوت است. کاپیتالیسم بیشتر بر سوشیالیسم که در اروپاست می چربد. شما مالیات کمتری می دهید ولی در عوض حمایت های دولتی از افراد کمتر و برای شرکت ها علی الخصوص شرکت های نوپا خیلی بیشتر از اروپاست. نگاهی اجمالی به تعداد استارت آپ های سربرآورده در امریکا و تبدیل آنها به غولهای فناوری در مقایسه با اروپا این را تایید می کند و تفاوت ها وحشتناک زیاد است. هرچند وقت یک بار استارت آپی جدید به یک غول فناوری مبدل می شود. گاهی اوقات شما کسب و کارهایی می بینید که اصلا فکرش را هم نمی کردید از این راه هم می شود کسب درآمد کرد. در مقایسه با آن اروپای سنتی لاک پشتی پیش می رود و استارت آپ هایی که توانسته اند به رشد برسند و تبدیل به یک بازیگر مهم شوند بسیار کمیابند. در عوض در اروپا افراد و کارمندان نسبت به شرکت ها و سازمانها مورد حمایت بیشتری هستند و دولت هم با گرفتن مالیات های بالاتر بودجه خدمات دهی خودش به مردم را تأمین می کند که در امریکا این خدمات کمتر است. در ثانی در امریکا به دلیل وجود منابع طبیعی فراوان دولت و کشور با وجود عدم بهره برداری مستقیم از آنها منابع درآمد بیشتری نسبت به اروپا دارد و همین وابستگی او به مالیات را کاهش می دهد. در کل سیستم آمریکایی به مردم به صورت غیر مستقیم گوشزد می کند که اگر تلاش نکنی هیچ چیزی نداری و شاید به قول خودشان هوم لس بشوی ولی اگر تلاش کنی به سرعت می توانی ثروتمند شوی و از امکانات و رفاه بی حدوحصر مادی و روانی لذت ببری . من هم در این مسیر خلق ثروت کمکت می کنم. برعکس آن در اروپا سیستم سوشیال تا حدودی باعث کاهلی مردم شده و برخی فکر می کنند " کار هم نکردم بالاخره دولت کمکم می کند که مایحتاج زندگی ام درنمانم. " . ولی با این وجود عده زیادی در اروپا کار می کنند و قانع به گذران زندگی معمولی و عدم انباشت ثروت هستند و فرصت استمداد از دولت را به برهه های بحرانی زندگی محول می کنند. اینکه کدام سیستم برای چه کسی مناسب است را نمی توان مشخص کرد و افراد باید با سنجش سبک زندگی خودشان انتخاب کنند که کجا برایشان برای زندگی مناسبتر است.
روز همه شما دوستان خوش