یک واحد در رشته ما هست به اسم کورپوریت فاینانس که در آن انواع و اقسام مدل شرکت ها از سهامی عام گرفته تا سهامی خاص و با مسؤلیت محدود و .... را شرح و توصیف می کند. در کنار آن مدل های سرمایه گذاری در بورس و توزیع ریسک در سرمایه گذاری در بورس و همینطور ارزش سرمایه اولیه در چند سال آینده را شرح و توضیح می دهد. استاد این واحد خودش در این رشته سالها کار کرده و علاقه زیادی هم به برندگان جوایز نوبل در اقتصاد داره. در جلسه اول از سمینار به ما گفت که می خواهید شرکت تاسیس کنید یا جایزه نوبل ببرید کدومش؟ منم به شوخی دست بلند کردم و گفتم هردو که بانی خنده در جلسه شد. آقا تا روز آخر سمینار تا می خواست یک مبحث رو توضیح بده می گفت چون همتون هم می خواهید نوبل ببرید و هم شرکت موفق تاسیس کنید این مطلب بدردتون می خوره😄😄😂😆و همینطوری بانی خنده و شوخی سرکلاس می شد.
در خلال این سمینار یک تئوری مهم در زمینه سرمایهگذاری در بورس که توسط هری ام مارکویتز آمریکایی در سال ۱۹۵۲ مطرح شده و در سال ۱۹۹۰ به همین خاطر ایشون نوبل اقتصاد گرفته بود به عنوان بخشی از درس به تفصیل بهش پرداخته شد. خلاصه این تئوری که به اسم تئوری پورت فولیو معروف هست بر مبنای این ضرب المثل هست که همه تخم مرغ هات رو داخل یک سبد قرار نده. یعنی همه سرمایه ات در بورس را در یک شرکت خاص سرمایه گذاری نکن تا ریسک سرمایه گذاری ات در سهام کاهش پیدا کنه. بر مبنای این مثل اقای مارکویز که یک ریاضی دان هم هست یک فرمول برای توزیع سرمایه تعریف کرده که برمبنای آن می توان سرمایه اولیه را قسمت بندی کرد و هر قسمت سرمایه را در یک شرکت خاص سرمایه گذاری نمود تا در صورت افت ارزش سرمایه کل سرمایه اولیه بر باد نره و شاید بشه با قسمت دیگه که در یک شرکت دیگه سرمایه گذاری شده و سهام آن خریداری شده اون ضرر را جبران کرد و اگر هم هردو شرکت رشد سهام داشتند که سرمایه شما چند برابر شده. توصیف این تئوری پیچیده است و در مقال نمی گنجه. این تئوری امروزه تقریبا پایه اکثر سرمایه گذاری ها در بورس هست و به صورت یک قانون نانوشته در اومده. الان چند روزه خودم رو مشغول کردم تا ازش سردربیارم چون می خوام یک مینی تز که به عنوان امتحان این درس در نظر گرفته شده را در این زمینه بنویسم و با استفاده از این تئوری توزیع ریسک در سرمایه گذاری در سهام چند شرکت مطرح در بورس را با قرار دادن سهام این چند شرکت در فرمول تعریف شده این تئوری بسنجم. الآن دنبال پیاده کردن این فرمول در اکسل هستم به کمک همکلاسی خودم که اون هم همین موضوع را انتخاب کرده. اگر بتونیم پياده اش کنیم نصف بیشتر راه را رفتیم و فقط کافی ارقام را داخل فرمول تعریف شده در اکسل ریخته و نتایج را بررسی و تحلیل کنيم و سپس نتایج تحلیل و بررسی را در قالب مینی تز بنویسیم و تحویل بدهیم. امیدوارم که بتونم به امید خدا این کار رو هم مانند واحد های قبلی به خوبی به سرانجام برسونم.
جدای از تمام مطالبی که الان اسم بردم از همه بیشتر مبنای این تئوری نظرم را جلب کرد. "همه تخم مرغ هات رو داخل یک سبد نگذار" جالب هست که این مثل در همه جا کاربرد داره هم در دوست و شریک پیدا کردن، هم در سرمایه گذاری کردن، هم در صنعت بیمه و هم در بسیاری زمینه ها. برام خیلی جالبه که خیلی ها می دونند نباید فقط به یک منبع متکی باشند ولی بازهم این کار رو می کنند آنهم به دلایل واهی مثل رودربایستی و خیلی مسائل و سنت های غلط مشابه. در این مثل بر عدم اعتماد به یک منبع یا فرد یا محل خاص تاکید زیادی شده که متأسفانه یا خوشبختانه درست هم هست. نمودش هم در مثل یک دشمن زیاد است و هزار دوست کم به وضوح مشخص هست. دنیا جایی شده که اگر شریان حیاتی، مالی، جانی ، اعتمادی و .... تنها به یک منبع خاص متصل باشه خطر و ریسک باخت بسیار بالا می ره. این واحد هم نه تنها درسی برای سرمایه گذاری در بازارهای مالی بلکه در بازارهای دیگه مثل دوست یابی و اعتماد و شراکت و بسیاری زمینه های دیگر برای من داشت. اميدوارم که بتونم در زندگی هم آن را پیاده کنم.
+ نوشته شده در یکشنبه یازدهم تیر ۱۴۰۲ ساعت 19:49 توسط خودم
|