گفتا زکه نالیم....

دیروز پشت میزم داشتم کار می کردم . همکار آلمانیم که پشت به پشت من می شینه داشت با تلفن صحبت کاری می کرد. ناخودآگاه صحبتهاش رو می شنیدم. همینطور که صحبت می کرد گهگداری هم یک گریز هم به مسائل غیر کاری می زد. یک مرتبه بحث خاورمیانه رو پیش کشید و با حالت خنده و کمی تمسخر گفت این خاورمیانه ای ها هنوز تو قرن ۱۵ میلادی ما هستند. چرا نمی تونند کنار بیان باهم؟ همش جنگ همش خونریزی . خواستم بهش یک‌چیزی بگم ولی اصلا به روی خودم نیاوردم و به کارم ادامه دادم. اولش خیلی لجم گرفت و خواستم بگم آدم حسابی شماها خودتون این جا رو تکه پاره کردید به چند کشور و انداختیدشون به جان هم حالا اینطوری مسخره می کنید. ولی همینطور که داشتم این فکر رو می کردم و کارم رو ادامه می دادم جلوی خودم را گرفتم و حرفی نزدم تا الکی دعوایی راه نیفته. بعد نشستم پیش خودم فکر کردم دیدم پربیراه هم نمی گه، چرا؟ چون اگر مردم این خطه بلد بودن درست باهم حرف بزنند و تعامل کنند کارشان به خشونت نمی کشید. اختلافات اعتقادی مذهبی و متعصبانه را کنار می گذاشتند و می نشستند و متمدنانه حرف می زدند .جنگ داخلی ، درگیری و داعش و طالبان و صدامی هم علم نمی شد. می نشستند و باهم متمدنانه صحبت می کردند و اتحادهای استراتژیک ایجاد می کردند تا هیچ بنی بشری و نیروی فرامنطقه‌ای نتونه یک وصله ناجور درست در قلب این منطقه ایجاد کنه. ولی وقتی مردم این‌خطه هنوز هم باهم اختلافات زیادی دارند و تعصب درشان موج می زنه و برخی حکومت های نادان این منطقه هم به آتش این تعصبات دامن می زنند و ملت ها هم آگاه نمی شوند که بابا بی خیال اختلافات، این منطقه متعلق به ماست بگذار متحد شیم و خودمون براش تصمیم بگیریم و بسازیمش، هنوزم کسانی پیدا می شن که یک آتشی بیاندازند وسط این منطقه و بعد خود مردم همدیگر رو تکه پاره کنند. همیشه تعصب و قومیت گرایی و خودبرتر بینی بلای جان انسان بوده منتها برخی ملت ها یاد گرفتند این تعصبات رو دور بریزند و باهم متحد بشوند و خودشون برای خودشون تصمیم بگیرند بعضی هم هنوز برایشان در روی پاشنه تعصب می چرخد‌.

به قول شاعر:

گفتا زکه نالیم که ازماست که برماست.

آخر هفته ای در دامان طبیعت

این آخر هفته ای که گذشت در کنار پدر و مادر به یک پارک طبیعی حیوانات رفتیم . جالب بود . همه نوع حیوان از پرنده تا پستانداران مختلف درش وجود داشتند. برنامه های جالبی هم داشت مثل نمایش پرواز پرندگان شکاری مثل عقاب سرسفید و جغد قطبی و همچنین غذادهی به پنگوئن‌ها و بازی با گوسفند و بزغاله ها و کانگورو ها برای کودکان. گاومیش ها و اسب ها و انواع و اقسام حیوانات دیگر هم در محوطه ای باز که و بسیار وسیع توانایی توانایی دویدن داشته باشند هم در این پارک حیوانات وجود داشتند. یک قسمت هم در جنگل بکر بود که حیوانات دیگر مثل گراز و گرگ و گربه وحشی داخلش بودند . متأسفانه نتوانستیم به همه ایونت ها برسیم چون در فصول دیگر برگزار می شوند یا ساعت های دیرتر برگزار می شدند مثل مراسم غذادهی به راکون ها و لمورها و مراسم زوزه گرگ ها در شب ماه کامل‌. پیش خودم گفتم ببین چقدر برنامه در این باغ وحش طبیعی وجود دارد و چقدر ایده خلاقانه وجود دارد برای خلق ارزش از یک مکان طبیعی. برای خلق ارزش نیاز به طرح های دهان پرکن یا سرمایه گذاری های عظیم نیست می توان با توجه به امکانات هم کسب و کاری راه انداخت که اقشار مختلف هم از آن لذت ببرند و هم منبع کسب درآمد برای افراد بسیاری در زمینه های متفاوت ایجاد بشود.

در پایان گردش ان روزمان رفتیم به شهر بزرگ منطقه که نزدیک محل زندگیم هم هست و کمی خرید کرده و ناهار را با پدر و مادر در یک رستوران ترکیه ای صرف کردیم‌‌ و سپس بازگشتیم.

این روزها با وجود خبرهای تلخ جنگ که از گوشه و کنار دنیا از اروپا گرفته تا خاورمیانه دل هر انسانی را به درد می آورد کمی به تنفس نیاز داشتیم. با این وجود وقتی فکر می کنم در این روزها ما در آرامش به گردش می رویم ولی در گوشه دیگری از دنیا مردم با نهایت قساوت سلاخی می شوند حس تلخی را در من ایجاد می کند‌.

دبل استاندارد مسئله اینست  !!!

کوتاه بگویم

متنفرم از دبل استاندارد !!!!!

در هرسطحی که باشد و در هر سرزمینی و در هر قالبی که باشد!!!

چه شخصی، چه گروهی ، چه اجتماعی ، چه در سطوح خرد و کلان سیاسی!!!!

اندوهگین نیستم، خود اندوه عالمم!!!

من اندوهگین نیستم !

خود اندوه عالمم.

و سرزمینی در سینه‌ام گریه می‌کند...

غادة السمان

مرگ انسانیت را در این روزهای تاریک دنیا می بینم. نیازی هم به بینش خاصی نیست تا متوجه این موضوع شد. هرکس سرسوزنی بویی از انسانیت برده باشد متوجه این موضوع خواهد شد . همکار اندونزیایی ام این چند روزه باهام صحبت می کرد و گفت حتی جنگهای گذشته هم جوانمردانه تر بود و جنگجویان و سربازان با یک شمشیر یا نیزه تن به تن می جنگیدند و هرکس یک نفر یا تعداد انگشت شماری از حریفانش را می کشت ولی امروز یک طرف ماجرا با فشردن یک دکمه پشت یک میز هزاران انسان را به کام مرگ می فرستد و کک کسی هم نمی گزد.

واقعا انسانیت کجاست؟ مرده است. وقتی حرص و طمع و خودبرتربینی و تعصب بر انسانیت و انصاف غالب شوند، بهتر از این در نمی آید.

خودبرتر بینی و تعصب

خودبرتر بینی یکی از خطرناک‌ ترین صفات انسانی است. اگر با تعصب تجمیع شود خطرش چندبرابر خواهد شد. وای به روزی که خودبرتر بین ها متعصب شوند. دیگر کسی رقیبشان نیست و کورکورانه هرکه را سد راهشان باشد با بی رحمی حذف می کنند. حال فرض کنید دارندگان این صفات شنی به قدرت سیاسی اقتصادی فرهنگی و تکنولوژیک مجهز شوند. تصورش هم وحشت زاست. البته نیازی به تصور نیست اگر نگاهی به این روزهای جهان بیاندازیم و جنگ ها و درگیری هایی که در این هفتاد هشتاد سال و یا حتی قرون گذشته تا به حال بشریت تجربه کرده را ببینیم. رهبر آلمان نازی به بهانه اینکه ما آریایی هستیم و برگزیده ایم و مابقی مثل معلولین، عقب افتاده های ذهنی و یهودیان برای اجتماع ما مضر هستند چند میلیون انسان بی گناه را کشت و در سالنهای گاز خفه کرد و بعد جنازه هایشان را سوزاند. به زمان معاصر بیاییم‌ صدام را می بینیم که ادعای سروری جهان عرب را می کرد و اسم حزبش حزب بعث به معنی برگزیدگان بود و چقدر جنایت در حق مردم ایران و عراق روا داشت با بمباران های شیمیایی و موشک باران ها بی امان هزاران انسان بی گناه را قتل عام نمود، جلوتر بیاییم داعش و طالبان که مدعی پاک بودن خودشان و ناپاک بودن مابقی ادیان و گرایشهای اسلامی هستند و چه جنایت هایی به مسلمانان در عراق و افغانستان روا نداشتند و دهها نفر از اتباع خارجی جلوی دوربین های آنها سلاخی شدند. به روز ترین آنها جنگ روسیه و اوکراین که داعیه بازپس گیری قلمروی تزار در پس آنست و جنگ و منازعه خاورمیانه در سرزمین های فلسطینی که در آن یک طرف طرف دیگر را کمتر از حیوان می پندارد و می گوید چون حیوان هستند پس کشتار و قتل عامشان مجاز است و قوم ما قوم برگزیده خداست و ما مجازیم هرکاری بکنیم.

داریوش امپراتور هخامنشی قرنها قبل از میلاد مسیح دعایی کرد که در دیوارهای کاخ آپادانا حکاکی شده:

"خدا این کشور را ، از دشمن ، از خشک سالی ، از دروغ حفظ نماید ."

اگر او این روز ها زندگی می کرد احتمالا دو مورد دیگر یعنی خودبرتربینی و تعصب را هم به آن سه مورد اضافه می کرد.

واقعا بشر را چه شده؟

🤲خدایا از از تو یک‌خواهش دارم. آن هم اینست که من و همه دوستانم را از خودبرتر بینی و غرور و تعصب دور بدار و در پناه خود حفظ بفرما و ما را یاری بفرما که از گناه ظلم به دیگران که اکثرا ناشی از این تفکر پوسیده است مصون بمانیم که گناهیست بس بزرگ 🤲

آمین