تمامت را به کسی نده که......

این جمله از نویسنده و شاعر معروف فلسطینی محمود درویش هست که جایی خواندم:

"تمامت را به کسی نده که اندکش را به تو می دهد"

هرکسی ممکن هست در این موقعیت قرار نگیرد ولی کسانی که در این موقعیت قرار می گیرند یا گرفته اند این جمله را بسیار خوب متوجه می شوند و اگر کسی با عشق وارد چنین رابطه ای شود دیر یا زود جای عشق با نفرت تعویض می شود.

این جمله واقعا گویای یک رابطه یک طرفه و سودجویانه است که در آن از عشق دو طرفه خبری نیست و نیازی هم به توضیح چندانی ندارد.

پنج سال و دو هفته پیش در چنین روزی

دقیقا پنج سال و دو هفته پیش بود که من با کسی پیمانی بستم که همه دلم پیش او بود. ولی افسوس، افسوس که همه مثل تو ساده و یک دل نیستند جان دلم ، حتی شریک قلبشان را هم را با چرتکه اندازی انتخاب می کنند و بعد از استفاده آنرا دور می اندازند. آن زمان پسر ساده دلی بودم که عشق را باور کرده بود ولی ورود ان پیمان شکن و رفتارهای زمخت و منفعت طلبانه اش آن عشق را کشت. ولی با وجود همه این مظالمی که بر من رفت و خنجرهایی که از پشت خوردم سرپا ایستاده ام. زندگی پستی و بلندی زیاد دارد . این خنجرها مرا نکشت ولی آبدیده تر کرد. روز به روز دارم فکر می کنم که چه خوب شد که به پایان رسید . پایانی بود بر لگد مال کردن عزت نفس من. شکر خدا دارم پله های ترقی را بیش از پیش می پیمایم‌. آن هم ترقی های معنوی . همه این تلخیهای این پنج سال و اندی پله شدند تا من به خدا نزدیکتر شده و روح روانم را فراخ دهم و صبوری را بیش از پیش تمرین کنم.

به خدا واگذارش کرده ام. می دانم که زمستان خواهد رفت و روسیاهی فقط به ذغال می ماند.

انسانها وارد زندگی تو می شوند و از زندگی تو بیرون می روند که به تو چیزهایی نشان دهند و مستقیم و غیر مستقیم درسهایی به تو بدهند و قرار نیست تا ابد در زندگی تو باشند و تو را همراهی کنند. اگر در مدتی که در زندگی تو بودند با تو خوبی کردند دعاگویشان باش و برایشان خیر بخواه و اگر از پشت به تو خنجر زدند بدان که چوب خدا صدا نخواهد داشت.

بیشتر خواهم نوشت از قاتلین عشق و علاقه .

ماه هفته و روز نوشت هایی هم خواهم داشت